این مقاله تایید نهایی نشده است و صرفاً برای بررسی بصورت عمومی منتشر شده است. (غیر قابل استناد)
ارژنگی مهربان، خـسرو (6 دی۱۳۴۰- 2 فروردین ۱۳۶۱)، جانشین فـرماندهی گردان مسلمبن عقیل تیپ ۲۷ مکانیـزه محمد رسولالله(ص) سـپاه پاسداران انـقلاب اسلامی.
او در خانوادهای متدین و از نظر اقتصادی ضعیف، در روستای جبـرئیل از توابع بخـش چنگ الماس بیجار شهرستان سنندج متولد شد. پدرش، احد، کشاورز و مادرش، دخترآغا صالحزاده، بود. خانوادۀ ارژنگی به دلیل وضعیت نامناسب اقتصادی در ۱۳۴۴ ش برای تأمین ضروریات زندگی و امرار معاش بهتر، به شهر همدان مهاجرت کردند و در محلة آقاجانیبیگ ساکن شدند (ارژنگی).
ارژنگی تحصیلاتش را از ۱۳۴۷ ش در مدرسة هاتف (بلوار شهید مدنی، محلة امامزاده یحیی) آغاز کرد و بعد از تغییر مکان به محلة مهدیه، مقطع راهنمایی را نیز از ۱۳۵۲ش تا ۱۳۵۵ش در همانجا گذراند. او در کنار تحصیل، برای کمک به معیشت خانواده، در یک مغازۀ مسگری در محلة آقاجانی بیگ شاگردی میکرد. او در اوقات فراغت، یا به باشگاه نیلی میرفت و به تمرینات ورزشهای رزمی و پرورش اندام میپرداخت و یا در کتابخانة آزادی خیابان پذیرایی (طالقانی کنونی) مطالعه میکرد (همو).
ارژنگی پس از اتمام دورۀ راهنمایی، باوجود مخالفت خانواده، تصمیم گرفت برای ادامة تحصیل به دبیرستان نظام در تهران برود (دبیرستان نظام در باغ شاه آموزشگاهی بود که به آموزشهای نظامی در کنار سایر آموزشها میپرداخت). نمرات بالای او در دروس ریاضی و زبان خارجه باعث شد در این دبیرستان پذیرفته شود. او از مهر ۱۳۵۵ تا چند ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در آنجا تحصیل کرد. با اوجگیری مبارزات مردمی، همراه تعدادی از دوستانش در مدرسه، به فعالیتهای انقلابی پرداخت و به دلیل پخش اعلامیههای امام خمینی (ره) و شرکت در جلسات ضد حکومتی، بازداشت و پس از مـدت کوتاهی آزاد شد. او بعد از فرمان امام خمینی، مبنی بر ترک پادگانها در آذر ۱۳۵۷، محل مأموریتش را ترک کرد و به همدان آمد. ارژنگی فعالیتهای انقلابی خود را در همدان ادامه داد. او در حوادث مهمی مثل راهپیمایی مردم در جلوگیری از حرکت تانـکهای تیپ ۲ بیسـتون لشکر ۸۱ زرهی کـرمانـشاه، در جـادۀ کـرمانشاه - همدان در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ شرکت کرد. این تانکها قصد داشتند برای سرکوبی مردم انقلابی تهران، بـه نیـروهـای ارتش بپیوندند. او همچـنین درتسخیر و تصرف ساختمان شهربانی همدان حضور فعال داشت (همو).
او بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، سال سوم و چهارم متوسطه را در دبیرستان شریعتی گذراند و پس از اخذ دیپلم رشتة ریاضی و فیزیک، در ۱۳۵۹ ش به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همدان* درآمد. در همین سال، دورۀ آموزش مقدماتی را در پـادگان ابوذر همـدان*سـپری کرد و همراه نیروهای سـپـاه هـمدان در منطقة سرپل ذهاب استان کرمانشاه حضور یافت. ارژنگی از طرف واحـد عملیـات سـپاه همـدان مأموریت یافت برای مدتی از آیتالله نوری همدانی (امامجمعه وقت و نماینده ولیفقیه در استان همدان) محافظت کند (ارژنگی).
او در شهریور ۱۳۶۰ همراه یکی دیگر از نیروهای سپاه همدان، در دوره طرح و عملیات در تهران، شرکت کرد. بعد از آن، به علـت حضور در جـبهه، پیشنهاد دورة آمـوزش خلبـانی را رد کرد و به همدان بازگشـت. پـس از آن به فرمـاندهی واحد عملیـات سپاه هـمدان منصوب شد. مدتی بـعد مدیـریت داخـلی سپاه همـدان را بر عهده گرفـت. (ارژنگی؛ زندگینامه... ، سند ش ۴/1/9-9/208). ارژنگی در عملیات شهیدان رجایی و باهنر در ۱۱ شهریور ۱۳۶۰ (در بین رزمندگان همدانی به ۱۱ شهریور شهرت دارد) مسئول تیم شناسایی سپاه همدان بود و در مأموریتهای شناسایی و فعالیتهای پدافندی محور میانی جبهة سرپل ذهاب حضور فعالی داشت
(همدانی، ص ۴۳۱). او، پیش از شروع عملیات فتحالمبین (2 فروردین ۱۳۶۱)، در جبهة جنوبی، شوش و دزفول با هدف آزادسازی منطقة غرب رودخانة کرخه و جادة دزفول ـ دهلران و تامین اندیمشک، شوش، دزفول و جاده اندیمشک ـ اهواز و بعد از آنکه محمود شهبازی جانشین فرماندهِ تیپ ۲۷ محمد رسولالله(ص) شد، همراه تعدادی دیگر از سپاهیان همدان، برای رفتن به اندیمشک انتخاب شد و بعد از تقسیمبندی گردانها و معرفی اعضای آن، جانشین فرماندهِ گردان مسلمابن عقیل تیپ ۲۷ محمد رسولالله(ص) شد (بابایی، پیغام ماهیها، ص ۱۴۲).
ارژنگی قبل از آغاز عملیات، همراه نـیروهای شناسایی، در محور بِلتا، در عمـلیاتهای شناسایی حضور داشـت (بابایی، بهار ۸۲، ص ۱۸۳).
در شب اول عملیات نیروهای گردان مسلم ابن عقیل به فرماندهـی حـبیبالله مظاهری* و جانـشینی او، در جریان تصرف بلتای پایـین، به علت شهادت فرماندة گروهان یکم، امیر ئیلگلی و مجروحیت معاون او برای هدایت گروهان اقدام کرد که به دلیل مینگذاری منطقه توسط عراقیها، هنگام بالا کشیدن از ارتفاع وارد میدان مین دشمن شدند و بر اثر انفجار مین به شهادت رسید. ارژنگی نیز با اصابت گلولة دشمن به شهادت رسید (همو، ص ۲۷۹-280؛ سیلواری). پیـکر او همراه تعداد دیگری از شهدای عمـلیات فتـحالمبین، با حضور گسترده مردمِ همدان تشییع و به خاک سپرده شد (ارژنگی).
در قسـمتی از وصیتنامۀ شهید اینگونه آمده است: «و قاتِلوا فی سَبیل الله وَاعلَمو اَن الله سَـمیعٌ علیم و جهاد کنید در راه خـدا بدانیـد کـه خداوند بـه گـفتار و کردار شـما شـنوا و داناسـت... دینتان را محکم نگه دارید. در نماز خواندن سستی نکنید. همیشه سعی کنید که شرافتمندانه زندگی کنید. اسیر و بردۀ زندگی نباشید. همیشه به فکر پیـروزی انقلاب اسلامی و نجات محرومان باشید. یاور خمینی باشید؛ زیرا که او یاور محرومان و مستضعفان اسـت. در آخر از تـو برادر بزرگ و عزیزم میخواهم که از پـدر و مادرم به خوبی مواظبت کنی که خـداونـد نیکوکـاران را دوسـت دارد و بر کار آنها آگـاه است (زندگی نامه... ، سند ش۴/1/9-9/208).
مـآخـذ: اداره کـل حفـظ آثـار و نشـر ارزشهـای دفـاع مـقدس همدان، زندگینامه و وصیتنامه، شماره سند۴/1/9-9/208، تاریخ سند ۲۶/12/1360، ش بازیابی ۶۱۰۳۱۳۰۲۰۸؛ ارژنـگی (براد شـهید)، مـصاحبه با مؤلف، آبان ۱۴۰۰ش؛ بابایی، گلعلی، بهار ۸۲ (کارنامـة تـاریـخی استـان همـدان در جـنـگ تحـمیلـی زمستـان ۱۳۶۰ – بـهـار ۱۳۶۱)، فاتـحان، چ اول، ۱۳۸۹ش؛ بابایی، گلعلی، پیغام ماهـیهـا، (سرگذشتنامۀ استاد جنگهای نامتقارن محـور مقاومـت)، 27 بعثت، ۱۳۹۴ش؛ همدانی، حسین، مهتاب خیِّن (روایت شفـاهی فـرمـانده بسیجی سردار حسین همدانی از انقـلاب، کـردستان و دفاع مقدس)، مصاحبه و نگارش؛ حسین بهزاد، چ سوم، فاتحان، ۱۳۸۹ش.
/ عباس نوری/